آموزش نویسندگی قسمت هفدهم ؛
#تجربیات
👩🏻🏫صاحبان هیچ حرفهای (شاید غیر از نویسندهها) توقع ندارن خیلی زود به مقصد برسن.
🎹.پيانونوازها قبل از اجرای کنسرت، ساعتها تمرین میکنن.
👷🏼.بنّاها هم میپذیرن که باید دوره شاگردی رو طی کنن.
🧚🏻♀.رقصندهها از سه چهار سالگی آموزش و تمرین رو شروع میکنن.
👩🏻🏫.اما بنا به دلایلی، وقتی نویسندههای تازهکار چند کلمه روی کاغذ مینویسن، کلمات براشون مقدّس میشن و چون شیفتهی کلمات خودشون میشن توانایی کشف معیارهایی برای ارتباط با مخاطب رو پیدا نمیکنن، یا نمیتونن بفهمن دائم مرتکب چه اشتباهاتی میشن.
فکر میکنن یه نویسندهی خیلی حرفهای هستن که کارشون هم هیچ ایرادی نداره، اما قضیه کاملا بلعکسه... شما دستکم باید تا یکسال مدام بنویسید تا هم قلق کلمات رو یاد بگیرید و هم مخاطب رو شناسایی کنید.
منظورم از قلق کلمات؛ چینش صحیح اونهاست. طوری که خواننده رو غرق توی نوشته کنه؛ نه اینکه صرفا چندتا کلمه رو کنار هم بذارید و پیش خودتون فکر کنید که بله من یه شاهکار خلق کردم.
◇خود من به مدت یکسال تمرین نویسندگی میکردم و همهچی مینوشتم( البته غیر از رمان) ولی هیچ کدوم رو وایرال نکردم و از طرفی اونها فقط یهسری کلمات بودن که در امتداد هم قرار گرفته بودن، در واقع من توی اون یک سال هیچی از اصول نویسندگی نمیدونستم و فقط مشغول چیدن کلمات کنار هم بودم.
بعد از یکسال که اومدم توی آکادمی تلاشهام بیشتر شد و تازه فهمیدم که نویسندگی فراتر از اون دنیای کوچیکیه که من توی ذهنم دارم. کلی اصول و قواعد داره که مستلزم تمرین و تکرار هست تا در نهایت یه نویسنده موفق بشی.
خلاصه خودم رفتم پی یادگیری اصول از جایگذاری علائم نگارشی گرفته تا جملهبندی و اینا...
بگم که واقعا نتیجه گرفتم...
نتیجهی تمرینهایی که داشتم، اصولی که به کار گرفتم، مطالعهی زیادی که داشتم همهشون باب میل بوده تا الان.
🙋🏻♀.حرف نهایی اینکه، واسهی یه نویسندهی موفق شدن عجله نکنید. پله به پله برید جلو. زیاد بخونید، زیاد بنویسید البته با دقت بالا و مخاطب رو آنالیز کنید.