احساسات (:
به گذشته که فکرمیکنم
دلم بیشترازقبل میگیره..
دلتنگم،
دلتنگ تمام روزایی که خیلی سعی کردم تمام تلاش خودموبکنم؛که نکنه یه شبی مثل امشب بشینم وحسرتش روبخورم...
دلتنگ تمام روزایی ام که ازخودم گذشتم وبه روی خودم نیاوردم،که نکنه
یه شبی مثل امشب حسرت بخورم که چرانکردم...
دلتنگ اون خنده های ازته دلم که خوشحال بودم، خوشحال واقعی..!
دلتنگ ادمایی ام که گذر زمان عوضشون کرد،ومن شدیدادلتنگم برای یه لحظه بودن کنارشون توهمون زمان قبل
منِ لعنتی همیشه سعی کردم یکاری کنم که بعدا حسرت نخورم ولی هربار بیشترازقبل حسرت تمام روزهای رفته رومیخورم
اگه علاقه به نوشتن دارید متن های خودتون رو از طریق منوی گفتمان نویسندگان برام بفرستید تا داخل وبلاگ قرارش بدم.